درود
بسیارزیبا
جانا سخن از زبان ما می گویی
هفته معلم در نگاه سید باقر خرمی؛
خردمند مردم هنرپرورند که تن پروران از هنر لاغرند

هفته ی معلم بر همه دانش دوستان و حق طلبان مسیر تعلیم و تربیت خجسته باد.
“صبح خرد”/”سید باقر خرمی”؛ پیش از این برای پیدا نمودن کاستیها، دردها، نابهنجاریها و … باید سلسلهای پژوهش و تحقیق فراوان انجام میشد اما در دهه ی اخیر، دم خروس آنچنان بزرگ و آفتابی شده است که دردها و رنجهای جامعه قبل از سلام و احوالپرسی خود را به دهان مردم ایران هل میدهند تا از درون به بیرون آیند و داد سخن دهند. یکی از محوریترین و آشکارترین دردهای ما وجود بیماری تمام رنجور به نام آموزش و پرورش است. آیا آموزش و پرورش به عنوان مهم ترین دستگاه متولی فرهنگ، هنر، اخلاق و … از دایره توجه مسئولان تصمیمساز کشوری به دور است یا آنچه مسئولان برایش دارند همین است و بس؟؟ مخاطبان عزیز ! نگارنده هم میداند که در نظامهای متمرکز رویکرد تغییر از بالا به پایین است اما گاهی اوقات شدت درد آنچنان است که مرد را به فریاد میآورد. در تمام همایشها، سمینارها و نشستهای مهم، آموزش و پرورش معیار رشد همه جانبه جامعه و کشور تلقی میشود. این نگاه شیک و تریبونی همانگونه که در مرحله تئوری با مخالفتی مواجه نیست در حوزه عمل نیز با موافقتی همراه نیست. آیا میتوان بدون راه پله، بی نردبان و فارغ از آسان بر به پشت بام ساختمان رفت ؟
در تمام گزارشهای پررنگ و خاطر پریش دستگاههای نظارتی شاهد رشد نرخ طلاق، بزهکاری، اختلاس، قانون شکنی و … هستیم . رسانههای گفتاری ، نوشتاری و دیداری همه چیز را با صراحت به متن جامعه منتقل میکنند . در این میان معمولاً دولتمردان به دنبال یافتن مقصر و مجازات ایشان هستند و کمتر کسی مسیر رشد ناصحیح مقصر را بررسی مینماید؛ یعنی همان مقصری که کوتاهی دولتمردان در انجام وظیفه او را به آن مسیر ناصواب کشانده است. سوال اینجاست که کوتاهی دولتمردان چیست؟ پاسخ کوتاه است اما دردآور: بی توجهی یا عدم توجه کافی به آموزش و پرورش .
با مطالعهای مجمل و مفید در مییابیم که توجه بخش اعظمی از کشورهای همسایه ما به آموزش و پرورش، آمار همه نابهنجاریهای آنها را کاهش داده و رعایت دومقوله قانون و اخلاق را بالا برده است. اما؛ ما نسبت به سالهای گذشته ی خودمان نیز که رضایت بخش نبوده است دچار افت و آفت فراوان شدهایم .
برای حل ناهنجاری ها، به جای اینکه آموزش و پرورش را تقویت کنیم تا با قوت بیشتری، جامعه را به نقطه ی مطلوب هدایت نماید نهادهای امنیتی و نطارتی ( نیروی پلیس و دادگستری) را مورد توجه ویژه قرار می دهیم. در حالی که این نگرش، ستم مضاعفی به همان نیروهای امنیتی و نظارتی است.
چرا ناتوانی آموزش و پرورش روز به روز نمود بیشتری می یابد؟ :
عدم موازنه برنامه ها و هزینه ها ( خیلی از برنامهها زمینه اجرایی ندارند و بخش مهمی از برنامههایی که زمینه اجرایی دارند هم پیوست مالی لازم را به همراه ندارند)
۲- داشتن نگاه اشتغال زایی به آموزش و پرورش ( در دو سال اخیر، فاصله سنی معلم تازه استخدام شده غیر دانشگاه فرهنگیان با معلم بازنشسته کمتر از ۵ سال است. آیا فریاد زدن روا نیست؟؟)
۳- استخدام معلم بدون آموزش کافی و حتی لازم (نگارنده شاهد بوده است که در مهرماه ۱۴۰۲ یکی از عزیزان تازه استخدام شده به مدیر مدرسه چنین میگفت: آقای مدیر! خداوکیل برای انجام امور ساختمانی مدرسه اعم از سفت کاری، نازک کاری و تاسیسات، آمادگی کامل دارم اما تا میتوانید بنده را از رفتن به کلاس درس معاف نمایید. اگر دوداز سرمدیر برخیزد شایسته نیست؟؟؟
۴- عدم مطابقت محتوای کتابها با زندگی واقعی: دانش آموزان سالهای دور نه تنها کتابها را دوست داشتند بلکه با گذشت زمان بخشی از محتوای آن کتابها را هنوز در سینه دارند. ولی دانش آموز امروز نه تنها محتوای کتاب را نمی داند بلکه گاهی اوقات نام کتاب را به سختی به یاد میآورد. بخش مهمی از این تقصیر بر دوش مولفان محترم کتابهای درسی است که اصل نیازسنجی برای گنجاندن محتوای کتاب را مورد توجه قرار نمی دهند.
۵- بی توجهی به برگزاری دوره های توان افزایی برای معلمان :
حیرت آور است که شماری از معلمان جدیدبرای ورود به شغل معلمی، فقط چند ساعت آموزش مجازی داشته اند و اکثر والدین و همچنین بخشی از دانش آموزان نیز از این موضوع آگاهی دارند.
۶- کنار گذاشتن همه جانبه بازنشستگان:
نیک می دانیم که بازنشستگان، نیاکان تجربی آموزش و پرورش هستند که تمام انرژی و توان علمی و فرهنگی خود را در این مسیر وقف نمودند اما؛ مقام های ارشد آموزش و پرورش این موضوع را به شوخی شبیه تر می دانند تا واقعیت.
در پایان ضمن گرامی داشت یاد استاد محمد بهمن بیگی، می توان تجربیات مهم و قابل اجرایی از شیوه های آموزشی آن انسان بزرگ را اخذ کرد و با آموزه های امروزی تلفیق نمود و در قالب آشتی قانون و اخلاق برای این نسل به ارمغان آورد.
بیش از اینکه اعتراف کنیم سربازی هستیم برای دیگران باید پاکبازی باشیم برای همکاران تا آنان نیز دلباخته ای باشند برای دانش آموزان .
سیدباقر خرمی / لنده
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ خورشیدی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
درودبرشمااستادخرمی که دغدغه برای آموزش وپرورش این ملت دارید،دل برقلم شیوای شما.ای کاش مسئولین ماهم به فکراین ملت می بودند.
چه نیکو درد دل همه ی فرهنگیان واقعی اعم از شاغل وبازنشسته رابیان کردید،آموزش و پرورش راچنان زمین زدندکه به نظرمن دیگه بلندنمی شود.
درودها جناب خرم فقط در یک کلام بگویم
افسوس وصد افسوس
*چه گویم که ناگفتنم بهتر است ..زبان در دهان نگهبان سر است*
جانا سخن از دل ما می گویی…
چه گویم که ناگفتنم بهتر است زبان در دهان نگهبان سر است?
درود واحترام به سید باقرخرمی
دردشناسی عمیقی بود متاسفانه می توان گفت همه چیز راباختیم
بسیار عالی .
درود بر جناب خرمی !
یغمای شاعر میفرماید:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر نالۀ من
آنچه البته به جایی نرسد ، فریاد است.
سپاس سید عزیز !
درود بر سید باقر عزیز. متاسفانه آموزش و پرورش رنگ می بازد و آسیب های اجتماعی رخ می نمایند و مسئولان سر به زیر برف می برند!
به تعبیر نصرت رحمانی اری اغاز انهدام چنین است…!
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 7 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 7