دلم برای کنگره ملی ۲هزار شهید کهگیلویه و بویراحمد تنگ می شود

به گزارش “صبح خرد “،کنگره ملی ۲هزار شهید کهگیلویه و بویراحمد اگرچه تمام شد، اما فهمیدم شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، فهمیدم قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم .فهمیدم آنها رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند.

کنگره ملی ۲هزار شهید کهگیلویه و بویراحمد اگرچه تمام شد، اماهر طرف که می‌نگرم شهیدی را می‌بینم که با چشمان نافذ و عمیقش نگران ما هستند که تو چه می‌کنی؟ سنگین است و طاقت فرسا زیر بار نگاهشان حس می‌کنی که در وجودت چیزی در هم می‌ریزد! نگران حال و دل ما هستند که همیشه سلامت و تندرست و شاد باشیم،نگران ما هستند که زیر بار مسئولیت زندگی کمر خم نکنیم..چون سرو قامت بلند کنیم و گامی استوار بر داریم..همیشه در همه حال پیرو فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی مون باشیم.با درد مردمان مان ناراحت ،با شادی هایشان شاد می شوند….کنگره ملی ۲هزار شهید کهگیلویه و بویراحمد اگرچه به ظاهر پایان رسید،،اما نگاه ما رو به دنیا و آخرت تغییر داد،به دین و مذهب تغییر داد،به بزرگی و معرفت تغییر داد،به گذشت و جوانمردی تغییر داد،فهمیدم که آنها رفتند تا ما بمانیم و زندگی کنیم.

چقدر به دلمان نشست، دیدن نمایش صحنه هایی از توانایی و پیروزی مردان دیارمان،چقدر زیبا می خواند سرود غرور آفرین مردان دیارمان رابا آهنگی دلنشین،چقدر سخنرانان به تمجید و تعریف از برگزار کننده گان و زحمت کشان این کنگره عظیم بارها بر زبان آورند،چقدر اشک ها سرازیر شد،چقدر نگاه ها به سنگرها و سنگربان این کنگره ملی خیره شد.چقدر استقبال پر شور و پر معنا و مفهوم بود.همه آمده بودند،حتی نوزاد چند ماه،حتی کودک چند ساله ،،،حتی نوجوان ،حتی بزرگ سال،حتی میان سال،همه و‌همه آماده بودند و مهمان شهدا بودند ،موکب داران هم در این امر مهم شریک بودند.

در این محفل شهدا همه یکی شده بودند،همه پای کار بودند،سرباز ،فرمانده،دژبان،گروهبان،سرهنگ، سردار،درجه دار ،کارمند،رئیس،روحانی، مدیر ، و…و…همه و همه با جان و دل پای کار بودند ،تا این مهمانی زیبا به نحو احسن برگزار شود،،،چه آبرومندانه در شأن شهدا و ایثارگران و جانبازان این محفل معنوی به پایان رسید ،،،اما در همه حال و همیشه در خاطره ها باقی می ماند و خواهد ماند.دلم برای کنگره ملی ۲هزار شهید کهگیلویه و بویراحمد تنگ می شود.

صدیقه محمدی