علی کریمی؛ جدال عصیان با دروغ!
علی کریمی هیچوقت معمولی نبود. هر لحظه میتوانست کاری بکند که کسی انتظارش را ندارد. توپ را میگرفت، سرش را پایین میانداخت و راهش را باز میکرد، برایش فرقی نداشت که بازیکن روبهرویش میشاییل بالاک در لباس بایرن مونیخ یا مارکار آقاجانیان در پیراهن پاس. آنقدر خوب بود که میگفتند تاکتیک پرسپولیسِ علی پروین در آن سالها این بود: «توپو بدیدش علی، خودش میبره میکندش تو گل!»

وقتی مینویسد که قادر است مشکل انتقال پول برانکو را رفع و رجوع کند و اگر این کار تا امروز انجام نشده «ارادهای» واقعی برای انجام آن وجود نداشته است، بسیاری از هواداران حرفهای او را باور میکنند چون معتقدند کریمی نه دروغ میگوید و نه دنبال این است که در باشگاه برای خودش میز و صندلی به دست بیاورد. او خیلی اوقات مثل یک هوادار با قلبش فکر میکند. کمتر کسی با این نظر مخالف است که افرادی با تیپ شخصیتی علی کریمی بعید است وقتی کت و شلوار مدیریت میپوشند و ناگزیر از همنشینی با سیاسیون و اهل عدد و رقم و مصلحت و … میشوند بتوانند موفق شوند.آنجا ادبیات خودش را دارد. باید نان قرض بدهی، سیاست گام به گام را پیش بگیری، خیلی وقتها چشمت را روی حرف «راست» ببندی چون «مصلحت» است و … . علی کریمی برای چنین فضایی آفریده نشده است. او هنوز هم میتواند یک عصیانگر باشد. درست مثل روزی که در ۱۹ سالگی به سینه داور ژاپنی کوبید و یک سال محروم شد، در ۲۸ سالگی کلمن تیم ملی را در جام جهانی شوت کرد و در ۳۱ سالگی بعد از اخراج، لباس استیلآذین را از تن درآورد تا همه پیراهن پرسپولیس او را ببینند … با این همه دیگران آنقدر در حوزه مدیریت بد عمل کردهاند و مردم آنقدر دروغ شنیدهاند که این روزها عموم مردم عصیان را بیشتر میپسندند و کمتر کسی حرف کت و شلوارپوشها را باور میکند، حتی اگر حق با آنها باشد!
این خبر را به اشتراک بگذارید :