تاریخ انتشار : دوشنبه 29 آبان 1402 - 10:48

"محسن خرامین"؛

«به غایت مبتذل»

«به غایت مبتذل»
کهگیلویه و بویراحمد تافته جدا بافته از کشور نیست و باید آنرا در امتداد کشور و بخشی از آن دید با اندک غلظت بیشتر. جایی که دستاوردهای جدید بشری به استخدام گرایشات قبیله ای و کوته دیدن در آمده است تا همه چیز بیشتر به یک شوخی شباهت داشته باشد تا واقعیت.

“محسن خرامین”؛”صبح خرد”/  مصطفی مهرآیین از صاحب نظران جوان جامعه شناسی در کشور در یکی از مقالات خود جمله ای از مارگریت دوراس، رمان نویس فرانسوی در خصوص ناتوانی زبان در بیان واقعیت فاجعه هیروشیما آورده است که می نویسد: ” صحبت کردن درباره هیروشیما غیر ممکن است. فقط یک کار می توان کرد: صحبت درباره غیر ممکن بودن صحبت کردن درباره هیروشیما”.

اگر چه شاید در نگاه اول بهره گیری از این قیاس برای پرداختن به وضعیت سیاسی استان سخت و به ظاهر مع الفارق باشد اما واقعیت سطح ابتذال و درگیری آدم ها در استان با برخی تحرکات و کنش های ناسیاسی به چنان درجه ای است که هنر نه در نقد، پرداختن و محکوم کردن آن است که در سکوت و صحبت نکردن در رابطه با آن است.

«هر که در این حلقه نیست فاغ از این ماجراست»

آنچه بویژه در تلاش های دون کیشوت وار شبه سیاسیون فضای قبیله ای استان مشاهده می شود به هر چیزی شباهت دارد الا امر سیاسی و جالب آن که میدان شور برنو گرفتن ها و تاج بر سر نهادن در ساحت سیاست اتفاق می افتد و فردا روز کمیت و اعداد بواسطه منازعه بر سر قبیله و پول به نام “حماسه دموکراسی” جا زده می شود و سند افتخار آن به نام بسیاری ها ثبت خواهد شد.

ابتذال به حدی آشکار و روشن است که گم شدن به تعبیر والتر بنیامین در این فضا و شهر نیاز به کمی آموزش دارد . قصد آن نیست در این مقاله به نقد حرف ها، شعارها، نمایش ها، کاروان ها و… بپردازیم که نشانه ها آنقدر آشکار و «ابتذال شر» به چنان درجه ای است که بی تفاوتی را موجب شده است که برای کسی مهم نیست حتی از خود بپرسد در این جمعیت در پی چه است؟ و قرار است چه اتفاقی برای من و شهرم بیفتد؟ و هرگز نیز چنین سوالی در مخلیه هیچ فرد و «فیک نیوز»ی شکل نمی گیرد.

بی تفاوتی و گم شدن در میان جمعیت در نهایت به کوچک شدن آدم ها و اندیشه منجر می شود و صاحبان قدرت نیز در پی همین استحاله هستند تا به قول سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ برنده نوبل ادبیات در ۲۰۱۵ در کتاب « جنگ چهره ی زنانه ندارد»: ایدئولوژی های بزرگ به انسان های کوچک نیاز دارد، انسان کوچکی که نباید بزرگ شود.

کهگیلویه و بویراحمد تافته جدا بافته از کشور نیست و باید آنرا در امتداد کشور و بخشی از آن دید با اندک غلظت بیشتر. جایی که دستاوردهای جدید بشری به استخدام گرایشات قبیله ای و کوته دیدن در آمده است تا همه چیز بیشتر به یک شوخی شباهت داشته باشد تا واقعیت.

در سال های اخیر شاهد تغییرات اساسی و بنیادین چه در بحث شکاف و گسست های نسلی و همچنین در حوزه زنان در کشور بوده ایم که برخی از این تغییرات در کهگیلویه و بویراحمد نیز قابل لمس است. هر چند هستند زنان و جوانانی که کماکان بخشی از سیاهی لشکر کاروان های ابتذال ذکر شده هستند اما اقلیتی با نگاهی انتقادی و خارج از این بازی در تقلای باز کردن روزنه هایی رو به سوی رهایی از این وضعیت هستند.

اما این تقلاهای اندک چیزی از بار مصیبت موجود کم نخواهد کرد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 1
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

اسمعیل دوشنبه , ۲۹ آبان ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۶

من به درد این دُمَل زخمی عادت کرده بودم. گرچه در جوار خستگی و بی تفاوتی ام تن و جانم را می کاست؛ امّا فریاد چو تویی بی خود از دردم کرد ای صاحب فریاد!!!
البته پیشینیان من و تو هم اول راه جنبش مثل تو فکر کردند و ادّعا کردند و خرامیدند و خرامیدند به چربی و نرمی و چاقی و چلّگی و گروه و باند و قبیلگی. اگر نشتر دست من است و نیشش تو را می ساید، تو را صبر کمی بس است. چون من اوّل نیش به زخم خود می زده ام.