تاریخ انتشار : سه شنبه 20 شهریور 1403 - 12:50

"ایرج اقبال فر" در رثای "فاطمه خادمی"؛

پرستاری که نمادی از زیست نجیبانه بود

پرستاری که نمادی از زیست نجیبانه بود
مرگ نابهنگام "فاطمه خادمی" پرستار گچسارانی موجی از غم و اندوه در فضای عمومی جامعه بهداشت و درمان ایجاد کرده و همکاران وی در رثایش نوشته و گفته اند....

“صبح خرد”، در یادداشت احساسی” ایرج اقبال فر” آمده است؛ 

“نه بر مُرده، بر زنده باید گریست”

این یک جمله اگر یک مصداق عینی داشته باشد، آن یک مصداقش همین حالات روحی و جسمی جامعه پرستاری است.

جامعه ای که تحت انواع تروماهای سنگین روحی و جسمی، حسابی فرسوده شده است. عین یک ساختمانی که سالهاست بخاطر زمین لرزه های متعدد، سراسر وجودش را ترک فراگرفته است.

جامعه پرستاری، جامعه مظلومی است که از همه جا آسیب دیده است. درد از همه جا به این حوزه سرازیر شده است. عین یک دریای درد می ماند که از همه طرف، با رودهای درد و رنج، تغذیه میشود و همینطور سطح دردش بالا می آید. راه گریزی هم نیست.

یک جائی سر ریز میشود. و ناگهان بانگ بر می آید که فلان پرستار جان سپرد. درک کار یک پرستار از بیرون سخت است. اینکه هر روزه با انواع بیماران سر و کار داشته باشی کار راحتی نیست. اینکه صبح کله سحر، با جیغ و داد همراهان یک بیمار فوت شده روز را شروع کنی و در طول شیفت، مرتبا یا با تصادفی ها رو در رو شوی یا با یک بیمار نباتی که فقط نفس میکشد آن هم از مسیری غیر عادی(تراکیوستومی)به همین راحتی نیست. تحمل دیدن صحنه های دلخراش یک سی پی آر ناموفق بر بالین یک جوان و ناله ها و ضجه های مادرش کار هر کسی نیست. پرستار، روحش زخمی است و این زخمی شدن، تداوم دارد. اینکه هر روز، روحت زخمی بشود و دم بر نیاوری، تحمل زندگی را سخت میکند و بر چنین حالتی، گریستن واقعا رواست. دومینوی مرگ پرستاران، انگار کم کم به یک روند عادی تبدیل میشود.

آخرین مرگ یک پرستار را نمیدانم اما آخرین پرستاری را که الان در بین ما نیست، خوب می شناسم. از سال ۷۶. در بحبوحه ای که همه ما به آینده امیدوار بودیم.

در روزهائی که همه جا حرف از جامعه مدنی بود و قانون و آزادی بیان و…. از پائیز ۷۶ بود که با دختری همکلاس شدیم بنام فاطمه خادمی. دختری به غایت متین و نجیب.

امروزی بود اما لبریز از متانت و سرشار از نجابت. از آن نوع آدمهایی که هم ادب دارند و هم اقتدار. هم نجیب اند و هم جدی. ساکت بود اما مالامال از یک دنیا حرف نگفته. صدای سکوتش بلند بود. سربزیر بود و سربلند. از آن گونه که جو پیرامونشان وسیع است و دایره حضورشان قطور. فاطمه خادمی مظهری از زیست نجیبانه بود و معجونی از صداقت و وقار ذاتی. از معدود آدمهائی بود که بی تعارف و با اطمینان باید برایش شهادت داد که: اَللهُمَّ اِنا لا نَعْلَمُ مِنْها إلا خَيْراً…او رفت. خیلی ناگهانی و ساده اما غم انگیز. مثل سکوتش. اما تصویر نجابتش تا ابد در ذهن همه آنهایی است که او را می شناختند.روحش شاد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 7 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 7
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

Faiz shirnejad سه شنبه , ۲۰ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۴:۱۳

درود بر شرفت و صدها درود بر قلم زیبا و رسا و تاثیرگزارت جناب آقای اقبالفر
به حق که حقگو و صادقی
تویی که بزرگیت را قلمت فریاد می زند
تویی که پس از گذشت ۲۷ سال از دوران دانشجویی تنها خوبی های همکلاسی اتان بر سرلوحه وجودتان نقش بسته است و الان با قلم رسایتان آنرا فریاد می زنید شایسته عالی ترین تقدیرهاست
روح این همکار عزیزمان در آرامش ابدی باد

همکار سه شنبه , ۲۰ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۰

احست به آقای اقبال فر ساکت بی ادعا و پر هیاهو و سرزنده وفارغ از طلب ارث در حوزه سیاسی
درود بر شما برای قدر شناسی از همکار و چنینش جالب کلمات وخلق متن زیبا آن هم نه برای مدح

مصطفی موسوی چهارشنبه , ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۸

درود وصد درود که با این قلم زیبا هم گریستیم وهم روحمان را در وادی سرگردان وسرگشته تلطیف دادید.بله،حقیر سال ۷۰ بود که با این بانو هم مدرسه ایی شدم ،هرگز متانت آراستگی و کاریزمای یک دختر با اصالت را وجود

مصطفی موسوی چهارشنبه , ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۲

درود وهزاران درود بر شما وقلم شما،به حق رواست وبس زیباست که بر این قلم قسم خورد وشهادت داد،حقیر اوایل دهه هفتاد با این بانو هم مدرسه ایی بودم در چند دهه هرگز آن کاریزمای اصیل یک دختر با نجابت وبا وقار را با وجود زیبایی واراستگی در وجود آن بانو فراموش نمیکنم ،بحق دنیا با وجود چنین انسان‌هایی زیباتر میبود،روحش شاد یادش سبز باد

مصطفی موسوی چهارشنبه , ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۹

درود وهزاران درود بر شما وقلم شما،به حق رواست وبس زیباست که بر این قلم قسم خورد وشهادت داد،حقیر اوایل دهه هفتاد با این بانو هم مدرسه ایی بودم در چند دهه هرگز آن کاریزمای اصیل یک دختر با نجابت وبا وقار را با وجود زیبایی واراستگی در وجود آن بانو فراموش نمیکنم ،بحق دنیا با وجود چنین انسان‌هایی زیباتر میبود،روحش شاد یادش سبز باد

مصطفی چهارشنبه , ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۴

درود وهزاران درود بر شما وقلم شما،به حق رواست وبس زیباست که بر این قلم قسم خورد وشهادت داد،حقیر اوایل دهه هفتاد با این بانو هم مدرسه ایی بودم در چند دهه هرگز آن کاریزمای اصیل یک دختر با نجابت وبا وقار را با وجود زیبایی واراستگی در وجود آن بانو فراموش نمیکنم ،بحق دنیا با وجود چنین انسان‌هایی زیباتر میبود،روحش شاد یادش سبز باد

یا زهرا دوشنبه , ۲۶ شهریور ۱۴۰۳ - ۲۱:۲۰

روحش شاد ان شاالله حضرت زینب شفاعتش کند