ریزش هفتاد درصدی سبد رای سید محمد موحد!

ارسالی مخاطبان؛  سید محمد موحد نماینده فعلی کهگیلویه بزرگ با جو فزاینده “نه به شرایط موجود” مواجه شده و خود هرگز فکر نمیکرد در چنین با تلاقی از عدم استقبال گرفتار شود به گونه ای که در همه مناطق، شهرستان ها و روستاها فضای انتخاباتی عملا به ضرر جریان وی موسوم به “عزت” شکل گرفته و در روزها اخیر موج موج گروه ها، طوایف و اشخاص به رقیبان وی پیوسته و عرصه انتخابات دمادم تنگ و تنگ تر میشود و عملا شکست وی در آخرین دوره حضورش بیش از همیشه معلوم است.

عدم تحقق وعده های انبوه مانند استفاده از جوانان، شهرستان شدن دو بخش مهم حوزه انتخابیه، وعده احداث سد آبریز علی رغم وعده فراوان، راکد شدن اکثر پروژه ها، افتتاح جاده خطر ساز پاتاوه به دهدشت علی رغم مشکلات عدیده، توجه افراطی به جغرافیای خاص در حوزه انتخابیه، عدم توجه به نخبگان و جوانان تحصیل کرده همراه جریان وی و موج افراینده معضلات اجتماعی مانند خودکشی از مهمترین دلایل افول سیاسی محمد موحد است.

گوجه چینی زنان کهگیلویه به شکل دلهره آوری به غیرت مردم برخورد و کلید واژه مهم “برکه آبریز” که کلام رایج تمام مطالبه گران کهگیلویه بزرگ به ویژه جایگاه امامت جمعه دهدشت بود از مهمترین دلایل رویگردانی مردم از موحدی بود که روزگاری در فضای فقر رسانه هیبت باشکوهی داشت و امروز در میان طوفان روشنگرایانه انبوه رسانه ها عملا خنثی شده و چیزی از آن باقی نماند؛ نشان به آن نشان که موحد دوره گذشته در نطق انتخاباتی خود وعده رقابت برای تصدی ریاست مجلس داد و به کمیسیون قضایی رفت به خیال آنکه مردم باور می کنند ولی نمیدانست  آن سبو میشکند  وآن  پیمانه خواهد ریخت…! 

شاید امروز و این شب ها سید محمد موحد بارها با خود اندیشید و به کلام عقلا فکر کرد که کاش این دوره با مردمی که سالها اعتماد کردند خداحافظی میکرد و بابت تمام کارهای ناکرده عذر میخواست و برای کارهای که کرد منت نمیگذاشت و عرصه را به نخبگان به حاشیه رانده واگذار میکرد؛ ولی شاید طمع قدرت نگذاشت و شاید دیگران نگذاشتند که موحد باشکوه و با خاطره خوش عرصه را واگذار میکرد نه اینک اینگونه همان مردم محکم به وی “نه” بگویند…

رصد شرایط و جو انتخابات نشان میدهد موحد در تمام بخش ها و شهرستان بازی را واگذار کرده و عملا چیزی برای ارائه ندارد و این شرایط محصول تمام دلایلی است که هم موحد میداند و هم نزدیکان وی و هم مردم حوزه انتخابیه..

میشد برای موحد همایش ملی برگزار کرد، میشد پایان چندین سال حضور موحد شیرین باشد اما نه خود به چنین روزی فکر می کرد و نه دیگران خیر وی را میخواستند و نه هرگز می دانست رسانه ها مو را از ماست بیرون آورده و برای هر وعده دیگر وی ده ها استدلال قوی و صدها سند قوی تر آورده و کیش مات عرصه انتخابات میشد.

سوال مهم این روزها از موحد این است که آیا چندین دوره حضور در مجلس فرصت کافی برای تحقق تمام وعده ها امروز که هیچ، ده ها وعده دیگر کافی نبود!؟ آیا وی حتی یک کتاب در حوزه مدیریت و توسعه نخوانده و ندانسته که خروجی کار یک مسئول یا مدیر بعد چهار سال مشخص میشود و این همه سال چرا سوار بر جو غالب فقر، نداری، فلاکت و بی کسی مردمی شده که امروز نان شب نداشته در حالی که آب و خاکشان دیگران را ثروتنمند کرده و همچنان اندر خم یک کوچه اند!؟

آیا از خود نپرسید کجای ایران این همه زمین مستعد و آب فراوان هست ولی مردم همچنان برای شغلی ساده و استخدامی ساده تر، پوشه و نامه به دست در مسیر دهدشت به تهران به بدترین شکل ممکن دنبال موحد میگردند تا شاید با ده ها لابی و زنگ در جایی که حداقل حقشان است، نان اور خانواده خود باشند!؟

موحد چرا هرگز از خود نپرسید که از قبل سالها نمایندگی این مردم، چرا همچنان گرفتار اند و چرا باید وی در جایگاه نماینده این مردم جلو رئیس مجلس و دیگران بغض کند و آیا بخش زیادی از دلیل این همه فلاکت خود ایشان نیست!؟

آیا محمد موحد از خود نپرسید که؛ راستی سالها من  نماینده مردم  بودم؛ سود سرفاریاب از خاک طلایی اش چه بود؟  سود لیکک از نفت و گازش چه بود؟ سود دشت های حاصلخیز کهگیلویه از مارون چه بود؟ چرا باید جاده دهدشت به چاروسا و دیشموک همچنان مال رو باشد؟  ثمره چرام از آب و طبیعت زیبایش چه بود؟ کدام چهره و نخبه کهگیلویه را به مقام وزارت رساندم؟ چرا باید زنان نجیب دیارم گوجه چین باشند و هزاران سوال بی پاسخ دیگر..

جناب سید محمد موحد؛ پایان تلخ شما آرزو و مطلوب مردم خوش قلب و مهربان دیارت نبود اما ناگزیر آنها چنین پابانی را برای شما رقم خواهند ؛ همین جمعه ۱۱اسفند ۱۴۰۲، پایان شما و استیلای حضورت در مجلس خواهد بود…

یا علی