تاریخ انتشار : پنجشنبه 26 شهریور 1394 - 6:59

کاریکلماتور سخیف روزنامه جوان علیه آیت الله هاشمی

کاریکلماتور سخیف روزنامه جوان علیه آیت الله هاشمی

جمانیوز: دو اشتباه هاشمی در تأیید بنی‌صدر و احمدی‌نژاد و …!!!» این تیتر، یک کاریکلماتور یا طنز خنده‌دار از نوع طنزهای گل آقا نیست، بلکه تیتر سوم یکی از روزنامه‌های صبح کشور است که روز دوشنبه ۲۴ شهریور در صفحه اول منتشر شده است. البته نویسنده این مطلب از نگارش نام خویش پرهیز کرده و

جمانیوز:

دو اشتباه هاشمی در تأیید بنی‌صدر و احمدی‌نژاد و …!!!» این تیتر، یک کاریکلماتور یا طنز خنده‌دار از نوع طنزهای گل آقا نیست، بلکه تیتر سوم یکی از روزنامه‌های صبح کشور است که روز دوشنبه ۲۴ شهریور در صفحه اول منتشر شده است.

خمینی هاشمیخمینی هاشمی

البته نویسنده این مطلب از نگارش نام خویش پرهیز کرده و همین باعث می‌شود که هر خواننده‌ای آن را به عنوان سیاست اصلی روزنامه بداند، ولی هر چه هست در کنار خنده‌های طنز‌آمیز، البته مایه تأسف و افسوس فراوان است. چگونه ممکن است یک روزنامه‌نگار که شرط اول آن آگاهی از تاریخ و به ویژه تاریخ معاصر است، بدیهی‌ترین مسائل تاریخ انقلاب اسلامی را نداند و اگر هم بداند، این‌گونه قلم‌فرسایی کند که بی‌احترامی به شعور و فهم خوانندگان و تحریف آشکار تاریخ است؟!!

آیا استیصال اشخاص یا رسانه‌های معاند و مخالف آیت‌الله هاشمی رفسنجانی تا بدان حد رسیده که به دلیل نیافتن سوژه و موضوع مخالفت و خالی بودن دستشان از بهانه‌تراشی، مجبور شده‌اند برای تخریب چهره آیت‌الله هاشمی رفسنجانی آن هم به دلیل نقش ایشان در انتخابات، به هر ترفند، دروغ و تحریفی، ولو به قیمت بی‌حرمتی و اهانت مستقیم یا غیرمستقیم و دانسته یا ندانسته، به معمار بزرگ انقلاب اسلامی، حضرت امام(ره) و رهبری معظم انقلاب و ساحت مردم شریف ایران متوسل شوند؟!

کدام عقل سلیم و حتی کم آشنا به تاریخ انقلاب اسلامی است که نداند نحوه و شرایط روی کارآمدن طبیعی بنی‌صدر در اوایل انقلاب چگونه بود؟ و کیست که نداند وقتی بنی‌صدر به خاطر مخالفت با «سه یاور خمینی، خامنه‌ای، هاشمی و بهشتی» رسوا شد، امام امت که همواره از وی به عنوان اولین رئیس‌جمهور انقلاب اسلامی حمایت می‌کرد، قاطعانه و بدون کوچکترین اغماض او را عزل کرد؟ کدام انسان منصفی است که هر چند آشنایی مختصری با وقایع اوایل انقلاب داشته باشد، نداند که مخالفان دو آتشه بنی‌صدر در آن زمان از اول تا آخر که این شخص نفوذی رسوا شد، چه کسانی بودند و سابقه افشاگری‌ها و مخالفت‌های آشکار و پنهان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و جمعی دیگر از بزرگان نظام از جمله شهید مظلوم بهشتی و رهبری معظم انقلاب علیه بنی‌صدر و خط فکری همراهان وی را نداند. بحمدالله اسناد مکتوب، صوتی و شفاهی مربوط به تاریخ انقلاب اسلامی موجود است و نمی‌توان به این سادگی آن را آشکارا کتمان کرد و مهمترین سند آن دو نامه صریح و تاریخی به دست خط آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مخالفت با بنی‌صدر است که امضای آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله شهید بهشتی، آیت‌الله موسوی اردبیلی و شهید حجت‌الاسلام والمسلمین باهنر بر سندیت آن افزوده است.

با این همه صراحت‌های تاریخی، معلوم نیست چرا برخی قلم به دست به خاطر بغض و کینه خود نسبت به یک شخص و با جریان فکری مخالف خود، آن هم در یک رسانه مدعی ارزشمداری، دانسته یا ندانسته حاضرند به خاطر دستمالی قیصریه را به آتش بکشند و کل تاریخ مشعشع انقلاب اسلامی را تحریف و ذهن و فکر جوانان و نسل جدید را نسبت به گذشته انقلاب مخدوش کنند؟

این جماعت از روی استیصال و ناچاری، از یک سو در تحلیل تاریخ انقلاب ادعا می‌کنند که نقش آیت‌الله هاشمی در تاریخ انقلاب اسلامی آن‌گونه که خود در خاطرات می‌گوید و یا برخی دیگران ادعا می‌کنند، نبوده و نیست و مدعی‌اند که ایشان از اول اصلاً انقلابی نبوده و حتی حادثه ترور و سوء قصد به ایشان را در مقطعی ساختگی و شبهه ناک می‌دانند و از طرف دیگر نویسنده این نشریه در اظهار نظری جدید، مدعی می‌شود که روی کار آمدن بنی صدر و احمدی‌نژاد کار ایشان بوده است؟!! اگر آقای هاشمی در دو مقطع تاریخ انقلاب و در زمان رهبری امام(ره) و آیت‌الله خامنه‌ای، تا این حد قدرت داشته که رئیس‌جمهور بر سر کار آورد، پس اولاً رأی مردم چه می‌شود؟ و ثانیاً دیگر بزرگان و شخصیت‌های انقلاب به ویژه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری در کجای این معادله‌ها و تصمیم‌گیری ایشان بوده‌اند؟

اگر به ادعای نویسنده این مطلب، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، احمدی‌نژاد را بر سر کار آورد، چرا در ادامه قدیس شما شد؟؟ از یک نویسنده بعید است نداند که افشای خط انحراف در دولت‌های نهم و دهم و اخبار مخالفت‌های مستدل آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از احمدی‌نژاد و از همان سال ۸۴ تا پایان دوره ریاست‌جمهوری‌اش به مراتب بیشتر از تأییدها و نذر و نیاز کردن‌های بسیاری از شخصیت‌های حقیقی و حقوقی بود که او را تا حد قدیس بالا بردند و در قم و حتی نماز جمعه تهران که خطبه‌های آن به جای دو رکعت نماز محسوب می‌شود، او را حاصل نذر و دعاهای شبانه مردم و موهبت الهی برای مردم ایران خواندند و اتفاقاً همین روزنامه در آن سالها، ارگان تبلیغاتی احمدی‌نژاد بود که او را ناجی مستضعفین می‌خواند.

یکی از استدلال‌های جالب و در عین حال طنزآمیز نویسنده مطلب، این است که چون احمدی‌نژاد در زمان ریاست جمهوری آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، استاندار اردبیل بوده، پس نتیجه می‌گیریم که ایشان از ریاست جمهوری وی حمایت کرده!! اگر این استدلال ایشان درست باشد، باید بگویم تقریباً همه مسؤولان فعلی نظام در همه سطوح از زمان ریاست جمهوری آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، مسؤول بخشی از کشور بودند و اتفاقاً خیلی از آنها به خاطر کارهایشان از طرف آیت‌الله تشویق شدند و مورد تقدیر قرار گرفتند.

بسیار بعید است که مدیران روزنامه و نویسندگان متوجه نباشند که مستقیماً دارند به امام راحل و رهبری انقلاب اهانت می‌کنند و جالب اینکه همین روزنامه در همین شماره در تیتر بزرگ دیگری از قول یکی از بزرگان مجلس خبرگان رهبری که در جلسه مورد اشاره نویسنده حضور داشته، با تیتر «شورای رهبری هاشمی عملی نخواهد شد.» مطالب نامناسب و سخیفی آورده است، در حالی که خود آن شخصیت در آن جلسه با چشم و گوش خود لمس کرد که سخنرانی نظریه شورای رهبری را شخص آیت‌الله خامنه‌ای در حضور حدود ۸۰ عالم عادل ایراد کردند و حتی بعد از تصویب رهبری فردی توسط اکثریت خبرگان، وقتی خود آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان نامزد از سوی حاضران پیشنهاد شد، ایشان پشت تریبون رفتند و گفتند: «من که نظرم شورای رهبری است که حکم فعلی قانون اساسی است، چرا مرا نامزد می‌کنید؟» پس از آن آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به ایشان جواب دادند که «اکنون با رأی خبرگان، رهبری فردی قانونی شده است» البته آیت‌الله خامنه‌ای سکوت کردند و نشستند و رأی گیری شد که الحمدلله با رأی اکثریت برای رهبری انتخاب شدند.

با همه این تفاصیل، به نظر می‌رسد که به دوستان این روزنامه و سایر رسانه‌های همسو، گفته‌اند که هر روز به ویژه تا مقطع انتخابات اسفند ماه، باید مطالبی علیه آقای هاشمی داشته باشند و بندگان خدا هم که هر چه می‌گردند، دستشان از بهانه‌تراشی خالی است، دست به دامان تخیّل می‌‌شوند، در صورتی که هر روزنامه‌ای، شورای نویسندگان دارند تا هر مطلبی را بررسی کنند و مهمتر از آن شورای «تیتر» است. انسان واقعاً متحیر و متعجب می‌شود که یعنی یک نفر در این شورا نبود که متذکر شود این مطلب موجب وهن تاریخ انقلاب و مضحکه مردم می‌شود؟!

خداوند متعال به همه صاحبان قلم و ارباب رسانه، توانایی تصمیم‌گیری براساس روح آزادگی و کنترل خود در عین عصبانیت را عطا فرماید تا آنچه به عنوان سند روزنامه‌نگاری در تاریخ می‌‌ماند، بعدها باعث سرشکستگی مورخان و نویسندگان نشود.

والسلام

منبع:انتخاب

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.