تاریخ انتشار : دوشنبه 9 شهریور 1394 - 11:09

حذف اصلاح طلبان غیر ممکن است / بقلم فرزاد باقرزاده

حذف اصلاح طلبان غیر ممکن است / بقلم فرزاد باقرزاده

پایگاه خبری – تحلیلی “جمانیوز”(jamanews.ir) پریرو تاب مستوری ندارد               دراربندی زروزن سر برآرد بیانات اخیر ریاست محترم جمهوردر لزوم پایبندی به قانون توسط همه نهادها و ارگانهای مرتبط با انتخابات در شرایطی که تنها چند ماه تا انت …پ بیانات اخیر ریاست محترم جمهوردر لزوم پایبندی به قانون توسط همه نهادها و ارگانهای مرتبط با

پایگاه خبری – تحلیلی “جمانیوز”(jamanews.ir)

پریرو تاب مستوری ندارد               دراربندی زروزن سر برآرد

بیانات اخیر ریاست محترم جمهوردر لزوم پایبندی به قانون توسط همه نهادها و ارگانهای مرتبط با انتخابات در شرایطی که تنها چند ماه تا انت …پ

فرزاد

بیانات اخیر ریاست محترم جمهوردر لزوم پایبندی به قانون توسط همه نهادها و ارگانهای مرتبط با انتخابات در شرایطی که تنها چند ماه تا انتخابات سرنوشت ساز مجلس شورا و خبرگان ملت باقی نمانده است از یک سو و جار و جنجالها و هیاهوهای فراوان عده ای که سالها با تفسیر یک سویه از قوانین انتخاباتی کشور و بستن راه هر گونه نقد و نظر ، رأی مردم را محدود کرده تا عده ای دیگر را ولو با آرایی بسیار ضعیف روانه مجلس نموده و سوار بر مرکب مراد نمایند از سویی دیگر و برای بار دیگر نگرانی محافل مستقل را از امکان رد صلاحیتهای گسترده و بی ضابطه و سلیقه ای کاندیداهای غیر همسو ایجاد نموده است .
جناب دکتر روحانی و افراد و جریانهای مستقل نیک میدانند که آرامش بدست آمده در یکی دوسال اخیر که با پشتوانه تمکین به خواست مردم وتوجه به میانه روی در امور و حرکت به سمت دولتی مبتنی بر وحدت ملی پدید آمده است ، ممکن است در سایه بکارگیری محدودیتها و تنگ نظریهای شورای محترم نگهبان و یا اعمال نفوذ و فشار افراد و گروههای خارج از این شورا که ظاهرا مسبوق به سابقه نیز میباشد ، دچار التهاب ویا یأس و سرخوردگی گردد و سرمایه اجتماعی که مهمترین پشتوانه این دولت
است را از همراهی مجدد با دولت پشیمان نماید.اکنون بر خود فرض میدانیم تا در مورد نحوه بکار گیری اهرم نظارت استصوابی توسط شورای نگهبان و منتفع شدن گروهی و ضرر و زیان جماعتی دیگر از آن به برشی تاریخی از حوادث سالهای پس از انقلاب و بخصوص ایام پس از رحلت رهبر کبیر انقلاب بپردازیم:

در دوم خرداد ۷۶ گروهی که بعدها با نام اصلاح طلبان از آنها یاد شد از دل جریان چپ مذهبی و یا نیروهای خط امامی زاده شدند. این زایش که همراه با تحول و نوسازی در بسیاری از دیدگاهها و رویکردها نسبت به مسایل اقتصادی و سیاسی و فرهنگی بود ، اگر چه دردناک و پرخطر مینمود اما شرایط و حقایق بیرونی و درونی جامعه ایران ، تغییر در این نگرشها و راهبردها را برای ادامه منطقی راه انقلاب و پویایی وشکوفایی آن اجتناب ناپذیر مینمود، فلذا گروههای موسوم به خط امامی تن به این تیغ جراحی سپردند تا بلکه عفونتها و جراحتهای ناشی از دیدگاههای قالبی وسخت گیرانه و آزارنده را که شرایط ابتدای انقلاب شاید ایجاب میکرد و اکنون باید کناری گذاشته میشدند به کناری بگذارند و به مردم ومخصوصا نسل جدیدی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و مقاومت جانانه در جنگ تحمیلی ، حالا فارغ از مسایل جنگ و انقلاب به خواسته های مهم و مغفول مانده خویش که اکنون تنوعی بیشتر و وسیعتر یافته بود و از آزادی بیان تا رفاه اقتصادی را در بر میگرفت ملحق شوند. این بازآفرینی و نشاط در اندیشه ها آنهم توسط گروهی که انقلابی ترین و سرسخت ترین مدافعان اندیشه ابتدای انقلاب بودند ، به مذاق عده ای دیگر خوش نیامد و این مخالفان اندیشه تحول خواهی که همواره در حسادت جایگاه و محبوبیت رقیب در نزد امام میسوخت و اکنون نیز از این تغییرات شگرف در مواضع آنان و نقش آفرینی در نزد بسیاری از جوانان و بخصوص نسل دانشگاهی شوکه شده بودند را به مقابله جدی تر و همه جانبه تر با آنان واداشت . فلذا محافظه کاران و مخالفان اصلاحات پس از شکست در دوم خرداد ۷۶ ابتدا به رقابتی اصولی و صحیح و البته با چاشنی رد صلاحیت محدود با اصلاح طلبان دست زدند و پس از شکست در انتخابات شوراهای اسلامی اول وناکامی بزرگ دیگر در مجلس ششم و تکمیل پازل بازندگی در آن سه گانه انتخابات تقریبا تمامی امید خود را برای کسب موفقیت و هماوردی با اصلاح طلبان در یک رقابت مشروع از دست دادند. محافظه کاران که میبایستی پس از هزیمت های پیاپی در آن سالها ، شروع به رفرم در افکار و جهت گیریها و استراتژی خود نموده و راه رفاقت و محبت به مردم و درک جایگاه والای ایشان را در قدرت سیاسی و شاکله حکومت در پیش گیرند و با شجاعت به خواست و اراده آنان تمکین نمایند تا شاید در سالهای آتی و یا حتی دهه های آینده دل آنان را به دست آورده و نظرشان را به سمت خویش برگردانند ، به ساده ترین و بی خطرترین روش ممکن برای تفوق خویش و شکست رقیب دست بردند و ضمن رد خواسته های بحق مردم و مانع تراشی بر سرراه انتخاب آزاد آنان و توجیه این اعمال برای حفظ نظام و تئوری پردازی برای بی خاصیت و بی اثر دانستن رأی آنان در حکومت اسلامی عملا یک جریان مردمی و قدرتمند مملکت را از دستیابی به جایگاهی که شایسته آنها بود محروم کردند و ابزار این برتری خود و پس زدن رقیب را در بهره گیری از نظارت استصوابی شوراینگهبان دیدند !!!!!
این بود که اهرم سلیقه به جای قانون و استفاده از نظرات توام با غرض ورزی و شیطنت های منابع محلی به جای استعلام ازنهادهای چهارگانه پیش بینی شده در میثاق ملی کشور از انتخابات دوم شورابیشتر به کار گرفته شد و دوستان شورای نگهبان و حامیان آنان یاران صمیمی دیروز انقلاب را به بهانه های مختلف و مبهم به تیغ رد صلاحیت ها سپردند . انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ فرصتی طلایی برای اصولگرایان بود تا به زعم خود با حمایت بی چون و چرا از مهره بی نام و نشان خود یعنی احمدی نژاد اینبار برای همیشه طومار اصلاح طلبان را در هم بپیچند و از شر آنان خلاصی یابند اما پس از هشت سال سپردن تمامی مقدرات کشور وحمایت های چشم بسته از فردی و دولتی که تمامی زیر ساختها و پایه های اقتصاد و به تبع آن سیاست و فرهنگ این کشور را منهدم نمود و با رفاقت بازی و فامیل سازی و دست یازی به منابع کشور زمینه سوء استفاده های کلان و فسادهای مالی عظیم وبنیان برافکنی را در این سرزمین پدید آورد به واقع دریافتند که بدون وجود و حضور اصلاح طلبان کشتی
  طوفان زده انقلاب ره به خلاصی از شر طوفانها و خطرهای بیشمار نخواهد سپرد و لذا در خرداد ۹۲ علی رغم رد صلاحیت چهره محبوب آنان (هاشمی رفسنجانی ) تن به تایید فرد دیگری با همان نگرشها وباورها(روحانی) دادند تا یکبار دیگر فرمان نجات این کشتی بحران زده در دستان توانمند اصلاح طلبان قرار گیرند. لیکن پس از دو سال از ناکامی مجدد اصول گریان و برانگیخته شدن دوباره حب قدرت در آنان و علیرغم اطمینان آنان به اینکه در نبود اصلاح طلبان از نوعی ناکارآمدی در اداره امور مملکت رنج خواهند برد اما خط و نشانهای عده ای از افراطیون آنان مخصوصا در مورد تایید صلاحیت ها حکایت از آن دارد که آنان باز هم قصد دارند تا شکست در پیشگاه مردم را با ابزار نظارت استصوابی واهرم رد صلاحیت ها و تصمیم گیری بجای مردم جبران نمایند!!!
حال سوال اینجاست که آیا این بار نیز اصول گرایان و نهادهای گزینشی حامی آنان با اعمال محدودیت بر سر راه انتخاب ملت خود را در مقابل خواست و اراده آنان قرار میدهند؟
آیا فهم این مسأله که حذف اصلاح طلبان از چرخه قدرت امری محال و بسیار پرهزینه برای کشور است براستی کار دشواری است ؟
آیا اصلاح طلبان پس از سالها نظاره کردن این کار ناصواب و حذف فرزندان شایسته خود و ملت میبایست باز هم به انتقاد و اعتراضی محدود به این شیوه خطا ادامه دهند ویا به گفته بعضی از اصلاح طلبان با به میدان آوردن نیروهای درجه دو و سه و گاه ضعیف خود به این شیوه یک گام به پیش و دوگام به پس تن در دهند؟
والسلام

منبع:خبرنما

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.