حرف روز؛
بابا! پول اجاره خانه نداشت، دق کرد و دق کرد
“صبح خرد” / مرگ دردناک فریدون بهرامی روزنامهنگار، بازتاب زیادی در شبکههای اجتماعی داشته، برخی از همکارانش ادعا کردهاند که او به دلیل مشکلات مالی در تامین رهن اجاره خانه در روزهای واپسین عمرش شرایط مساعدی نداشته، در اینجا چند واکنش از همکارانش و کاربران توئیتر را گذاشتیم و بعد مطلب را از روزنامه خراسان درباره بحران اجارهبها آوردهایم.
روایت حال و هوای همکاران فریدون بهرامی به قلم مرتضی کاردر
فریدون بهرامی یکی از اعضای دفتر تحریریه همشهری بود؛ مردی آراسته و آرام که صبحها زودتر از شروع کار تحریریه به روزنامه میآمد و شبها اغلب پس از پایان کار تحریریه و نهایی شدن صفحهها به خانه میرفت. یکی از قدیمیهای روزنامه که در فراز و فرودهای بسیار همشهری در سالهای گذشته خود را در دفتر تحریریه حفظ کرد و از یک سو نقطه اتکای سردبیران و مدیران روزنامه و از سوی دیگر مأمن بچههای تحریریه ماند.
فریدون بهرامی روزانه نکتههای بسیاری را یکییکی به گروهها و اعضای تحریریه یادآور میشد؛ ازجمله اعلام میزان آگهیها و درخواست تیتر صفحهها. سالها بیهیچ تغییری در ساعتی مشخص این کار را انجام میداد. بارها پیش میآمد که گروهها در ارسال تیترها تأخیر کنند، اما فریدون هیچگاه لب به اعتراض و گلایه نمیگشود و هر بار با آرامش بار اول کار را پیگیری میکرد. بعید میدانم کسی باشد که خاطرهای از تندخویی یا عصبانیت فریدون بهرامی، حتی در سختترین روزها بهخاطر داشته باشد. فریدون مردی آرام بود که حضور او سبب آرامش دیگران میشد. هیچگاه تنشهای مدیریتی روزنامه را به بدنه تحریریه تسری نمیداد، بلکه بالعکس گوش شنوای درددلهای بچههای تحریریه بود و در آرام کردن آنها در ناملایمات نقش ناگفته بسیار داشت.
صبح جمعه روزی تلخ برای روزنامه همشهری بود. بچههای تحریریه داشتند آماده میشدند که به روزنامه همشهری بروند و خبرها و گزارشهای خود را برای شنبه آماده کنند. آخرین خبر چهارشنبه، در گروه تلگرامی تحریریه روزنامه، اعلام میزان آگهیهای صفحات بود که فریدون بهرامی فرستاده بود و انتظار میرفت که صبح جمعه نیز فریدون آگهیهای تازه را اعلام کند، اما در بهت و ناباوری خبر درگذشت فریدون بهرامی رسید. تصور نبودن او که سالها جزء جداییناپذیر روزنامه همشهری به شمار میرفت و فارغ از همه اتفاقها همواره در تحریریه روزنامه حاضر بود، تصور نشنیدن صدای او یا تماشای صندلی خالیاش در گوشه دنج دفتر تحریریه همشهری چیزی نیست که بچههای روزنامه بتوانند بهراحتی بپذیرند و زود با آن کنار بیایند. حالا که این سطرها نوشته میشود بچهها درگیر روزنامه شنبهاند. کار روزنامه اینطوری است. در بدترین شرایط هم روزنامه فردا باید منتشر شود. گاهی وقتها حتی فرصت سوگواری دست نمیدهد. گاهی وقتها همزمان که اشک میریزی باید برای روزنامه فردا بنویسی. فرقی نمیکند سوگوار احمدرضا دریایی باشی یا محمد کربلاییاحمد یا مسعود فطرتی یا محمدرضا اکبری یا روحالله رجایی یا مهدی شادمانی یا شیده لالمی یا فریدون بهرامی. روزنامه بیرحمتر از این حرفهاست…
فرشاد عباسی – روزنامه نگار در توئیتی درباره فریدون بهرامی نوشت: اقا نمیتونم باورکنم
این همکارم چهارشنبه صحیح و سالم از ما خداحافظی میکنه میره پنجشنبه سکته میکنه.
صاحب خونه توفشار گذاشته بود اجاره شو زیاد کنه
این هفته اخر خیلی اذیت شد،پول ردیف نشد
محجوب اخلاق مدار، پدر دو فرزند، ادم حسابی…
کاربری در رابطه با این اتفاق تلخ نوشت: امیدوارم در ارامش باشند . ولی نمیتونم بفهمم تشخیص این ارتباط دقیق و بلاشک سکته قلبی با تنش های مالی خانواده از کجا میاد !؟ شد ماجرای آزاده نامداری !! هر چیزی ممکنه عاملیتی در این اتفاق داشته باشه ! ولی نه با این یقین ۱۰۰ درصد که یکصدا منجر به فحش کش کردن صاحبخونه بشه !!
کاربر دیگری نوشت: جالب نیست؟ برای مسئله مسکن در ایران عملا هیچگونه ضابطه و قانونی وجود ندارد، نه دولت زیربار وظیفه تامین حق مسکن که در قانون اساسی تصریح شده می رود و نه حتی نظارتی روی اجاره بها دارد، دولت رسما خودش را کنار کشیده، دقیقا شرایط خر تو خری است.
روزنامه خراسان در گزارشی راجع به قیمت سرسام آور اجارهبها نوشت: روزهای سخت تر از همیشه ۸ میلیون خانوار اجاره نشین آغاز شده است. مشکلات چند فرزندی ها برای یافتن خانه و کم خاصیتی وام ودیعه مسکن، موضوعات داغ این ایام مستاجرهاست.
با نزدیک شدن به تابستان و پایان مهلت اجاره خانهها، دوباره مستاجران و به ویژه آنها که تعداد فرزندان بیشتری دارند، مضطرب و نگران شدهاند. افزایشهای عجیب و غریب و گاهی فضایی نرخ اجارهها هم لرزه بر تن آنها انداخته است.
با این حال نمیشود درباره برخی گزارشهای رسمی بیتفاوت بود:
* تعداد اجارهنشینان در ایران از ۱۲ درصد در سال۱۳۶۵ به ۲۳درصد تا سال۸۵، به ۲۷درصد تا سال۹۰ و به ۳۸درصد تا سال۹۹ رسیده و این یعنی، ۳۲میلیون ایرانی درگیر اجارهبهای مسکن هستند. وزیر راه و شهرسازی هم تعداد خانوارهای اجارهنشین را ۸ میلیون اعلام کرده که عدد قابل توجهی است.
«حدود ۵۰ درصد از هزینه سبد خانوار مربوط به مسکن است» و بررسیها نشان میدهد این هزینه در کشور ما ۲٫۲ برابر متوسط جهانی است.
آنطور که در نشست بررسی فقر مسکن (اردیبهشت ۱۴۰۱) هم مطرح شده، شاخصهای فقر مسکن در خانوارهای فقیر دوبرابر خانوارهای غیرفقیر و در خانوارهای زن سرپرست دارای تفاوت معناداری نسبت به مردسرپرست است و قطعا همین شاخص، دلیل پدیدههایی مانند اجاره پشتبام در شهرهایی مانند تهران شده است.
وام بگیر، اجاره بده!
در این سالها، دولتهای مختلف طرحهای مختلفی را برای ساماندهی این حوزه اجرا کردهاند اما رشد آمار مستاجران نشان میدهد این طرحها موفق نبوده است. دولت سیزدهم هم در کنار پیگیری طرح ساخت سالانه یک میلیون واحد مسکونی، حالا طرح «اعطای وام برای پرداخت اجاره خانه مستاجران» را اجرایی کرده است؛ طرحی که نامش به تنهایی روایتگر اوضاع وخیم افزایش اجارهها و ناتوانی مستاجران برای پرداخت آن است. اما تلختر اینکه این وامهای ۱۰۰، ۷۰ و ۴۰ میلیون تومانی با سود ۱۸ درصد اعطا میشود و طبق محاسبات، اقساط این وامها ۵ ساله و به ترتیب ۲٫۵ میلیون، ۱٫۷ میلیون و یک میلیون است که اگرچه در مقایسه با مبلغ اجارهها کمتر است، اما کل این وام نهایتا کفاف یکسال اجارهنشینی را میدهد در حالی که مستاجران باید تا پنج سال اقساطش را پرداخت کنند. تعیین سقف افزایش قیمت اجاره خانهها هم طرح دیگر دولت فعلی و گذشته در سالهای کرونایی بود که بررسیهای میدانی از بیاعتبار بودن آن حکایت دارد.
پویش مردمی برای حمایت از عیالوارها
اما مشکلات اجارهنشینی، فقط ناشی از بیثباتی اقتصادی و بیبرنامگی مسئولان نیست و خودمان هم در آن نقش داریم.
مثل پیروی از فرهنگ غلط اجاره ندادن خانه به خانوادههای دارای بیش از دو فرزند، که این روزها بیشتر هم رواج پیدا کرده و در مقابل پویشی به نام «آپارتمانم را به خانواده چند فرزندی اجاره میدهم» هم برای جلوگیری از آن به راه افتاده است.
خانه دار شدن، شاید ۲۴ سال دیگر…
همه اینها را گفتیم که تاکید کنیم، بار سنگین اجاره خانهها، دارد کمر مستاجرانمان را خُرد میکند و به جای بزرگتر شدن سهم خوراک و پوشاک، هر سال مجبورند سهم اجاره را در سبد هزینهها بیشتر کنند.
بماند که طبق گزارش دفتر مطالعات رفاه اجتماعی، طول دوره انتظار خانهدار شدن در کشور ما (طبق مطالعات سال ۹۸)، حدود ۲۴٫۴ سال برآورد شده که ۲٫۵ برابر دوره انتظار در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (شامل ۳۸ کشور جهان) است؛ و این یعنی، خانهدار شدن مستاجران، بیشتر شبیه یک رویاست… .
برچسب ها :اجاره بها ، رهن ، صبح خرد ، فریدون بهرامی ، همشهری
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0