تاریخ انتشار : یکشنبه 24 تیر 1403 - 11:41

سوق در فراق "سعید"؛

باز مارون و باز هدیه ماتم ؛ چرا درس نمی گیریم؟

باز مارون و باز هدیه ماتم ؛ چرا درس نمی گیریم؟
شنبه 23تیرماه 1403 در شهرستان کهگیلویه رودخانه مارون باز یکی دیگر از جوانان مستعد کهگیلویه را غرق کرد.

“صبح خرد”؛ چندین سال پیش “سعید مسعودی” داغدار برادرش “سعادت مسعودی” میشود که در رودخانه مارون غرق شده بود و بعد از چندین ساعت بدن بی جانش در دل قبرستان سوق به خاک سپرده میشود و سالها بعد اتفاقا سعید اسم دخترش را به یاد برادرش، “مارون” میگذارد و دیروز در بخشی از رودخانه  “مارون” پیش چشم دخترش”مارون” سعید هم غرق میشود و دیارش سوق را در فضای اندهناک و غمبار قرار میدهد.

داستان ما و مارون داستان عجیبی است ؛ رودخانه ای که به غایت دوستش داریم و بیشتر منافع آن سهم خوزستانی ها است و مدام و به فواصل زمانی یکی از از ما را میگیرد و داغدارمان می کند.

عجب درس نمیگیریم و عجیب تر اینکه برای کسی مهم نیست چرا ما باید اینگونه ساده جوانان مستعد دیارمان را از دست دهیم!؟

“سعید مسعودی” مهندس بود و با رتیه خوب وارد دانشگاه شد و مهندس شد ،قلم خوبی داشت ،شاعر بود و آرام و نوایی خوش تر و اینک یک ایل ،یک دیار و دخترش مارون باید تا ابد داغدار نبود پدری شود که خود داغ دیده بود.

چرا نباید مسئولان شهرستان کهگیلویه  در محل های مشخص و امن رودخانه مارون برای فصل گرم سال محل های  را با استقرار چند نفر نجات غریق مشخص کنند که هر ساله ما شاهد این غم های سنگین نباشیم؟

چرا مردم ما نباید بپذیرند بستر رودخانه مارون خطرناک و خطرساز است و نباید در آن شنا کرد؟

امروز یکشنبه پیکر سعید مسعودی احتمالا در کنار برادرش سعادت در آرامگاه سوق در ساعت ۱۷:۳۰ دقیقه آرام خواهد گرفت.

 

 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 3 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 3
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

عطب آله بهشت سروک یاسوج یکشنبه , ۲۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۷

تسلیت عرض می کنم خدمت خانواده ی محترم مسعودی و مردم فهیم شهر سوق ،، خداوند انشاالله رحمت کند و روحش مورد رحمت و آمرزش الهی قرار بگیرد.

ناشناس دوشنبه , ۲۵ تیر ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۸

آخ
بمیروم سی سعید

سید حمید رضا یاری سوق یکشنبه , ۳۱ تیر ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۳

مارون را دوست داریم
مارون را سعید هم دوست داشت آنقدر که نام همین مارون که جان برادرش را گرفت را بر دخترش نهاد تا به همه بفهماند که با مارون قهر نیست
شاید سعید مارون را بخشید باشد
شاید سعید به خودش گفت مارون که راهش را میرود پرخروش و زیبا
شاید سعید یواش که کسی نشنود گفت سعادت بی احتیاطی کرد
شاید اینبار آمده تا با مارون درد دل کند
آمده بود به مارون بفهماند که دوستش دارد
اینها را نوشتم که بگویم سعید بخشنده بود.
سعید مهربان بود
سعید بلد نبود ناراحت باشد و عصبانی شود
سعید اول میخندید بعد حرف میزد
سعید را هرکس شناخت حالا جگرش سوخته است
تا همیشه داغدار سعید هستیم با تمام وجود