تاریخ انتشار : دوشنبه 4 تیر 1403 - 16:50

انتخابات؛

کی به نفع کی بِره کنار؟!

کی به نفع کی بِره کنار؟!
در صورت انصراف قالیباف تمام آرای او به سبد جلیلی نمی‌ریزد زیرا بخشی از پایگاه قالیباف به خاطر تصور تکنوکراتیک و سابقهٔ مدیریت اجرایی است و هرگز این بخش سراغ جلیلی نمی‌رود بلکه بخشی از این رأی قطعا به سبد پزشکیان تعلق خواهد گرفت. از آن طرف در صورت انصراف جلیلی همۀ پایگاه رأی او به حساب قالیباف نمی رود...

“صبح خرد”؛ مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: نمایندۀ جوان و تازه‌وارد مجلس که از محمد باقر قالیباف بیشتر رأی آورده و به عنوان نمایندۀ سعید جلیلی در برنامۀ تلویزیونی شرکت کرد با انتشار ویدیویی از استقبال از آقای جلیلی در اصفهان نوشته: «استناد به نظر سنجی‌های کاغذی برای آن که معلوم شود چه کسی رأی اول است لازم نیست. میدان، همه چیز را دارد نشان می‌دهد.» منظور امیر حسین ثابتی از میدان البته در این فقره میدان نقش جهان اصفهان است و نه  آن اصطلاح «میدان» که در مقابل دیپلماسی و در ترجیح سردار سلیمانی بر ظریف به کار می‌بردند و با بهره از نام مرحوم امیر عبداللهیان می‌خواستند با دیپلماسی تلفیق کنند و به وزیر خارجۀ فقید لقب «امیر میدانِ‌ دیپلماسی» دادند.

معضل 4 رقیب پزشکیان: کی به نفع کی بِره کنار؟!

 جدای این بحث کلی که انصراف و نماندن، تداعی‌ کننده پوششی بودن است و نامزدهای پوششی یادآور انتخابات چینشی ( مدل ۱۴۰۰) است و هم به مشارکت آسیب وارد می‌کند و هم تمام ادعاهای نامزد انصرافی درباره جدی بودن را به سخره می‌گیرد مشکل اول در کناره‌گیری سعید جلیلی به نفع باقر قالیباف این است که حامیانی چون ثابتی را قانع نمی‌کند و خود را دارای رأی بالاتر می‌دانند. فراموش نکرده‌ایم از دعوای پاجوش‌ها با چنارها چند ماه بیشتر نمی‌گذرد و صَنَمی با قالیباف ندارند و بعید نیست اعلام کنند به او رأی نخواهند داد و از جلیلی هم ببُرند.

وقتی به نفع قالیباف نباید کنار برود به طریق اولی کناره‌گیری به سود دو نفر دیگر -که روی کاغذ هم بختی ندارند و خودشان هم قاعدتا باید کنار بروند- طبعا منتفی است.

مشکل آقای قالیباف برای کناره‌گیری به نفع جلیلی هم این است که در شهرهای بزرگ وضع او بهتر است و این شاید آخرین فرصت او برای ریاست جمهوری باشد که چنانچه به سود جلیلی کنار برود ولی پزشکیان رییس جمهور شود حامیان پزشکیان در مجلس هم از گرد او پراکنده شوند در حالی که ریاست مجلس هر سال باید تجدید و تمدید شود و خود پزشکیان چه در مقام رییس جمهور بعدی و چه رییس فراکسیون میانه روهای مجلس هم مانند قبل به او نخواهد نگریست.

مشکل جدی‌ترشان این است که تمام آرای قالیباف به سبد جلیلی نمی‌ریزد زیرا بخشی از پایگاه او به خاطر تصور تکنوکراتیک و سابقهٔ مدیریت اجرایی است و هرگز این بخش سراغ جلیلی نمی‌رود بلکه بخشی از این رأی قطعا به سبد پزشکیان تعلق خواهد گرفت. این گونه نیست که رأی دهندگان تمام جوانب را لحاظ کنند و یک وجه کافی است و در این فقره جلیلی فاقد کمترین وجوه تکنوکراتیک است. در غیاب اصول‌گرای تکنوکرات می‌روند سراغ اصلاح‌طلب دموکرات که تکنوکرات هم هست نه جلیلی که نه تکنوکرات است نه دموکرات.

مشکل زاکانی برای انصراف هم سخنی است که به پزشکیان گفت و این که می‌ماند تا رییس جمهور شود واگر کنار برود بی‌پرنسیبی تمام عیاری را به نمایش می‌گذارد و نه قالیباف و نه جلیلی هم تمایل ندارند این بی‌پرنسیبی به آنها منتسب شود و شهرداری زاکانی هم به مخاطره می‌افتد.

 به بیان دیگر نوبت قبل که کنار رفت شهرداری تهران را گرفت. حالا برود شهرداری را هم چه بسا از دست می‌دهد و انتخابات برای او سنگ مفت، گنجشک مفت است. ببرد رییس جمهور است و پاستور نشین و ببازد برمی گردد به خیابان بهشت. چرا باید کنار برود؟ مگر آن که اراده‌ای فراتر از او بخواهد. ضمن این که کنار رفتن او اسباب طعنه و طنز و به سود دزشکیان خواهد شد با آن جمله: تا آخر می‌مونی دیگه؟! با این همه رفتن او با توجه به نهیب کیهان ولو مخاطب اصلی نباشد محتمل است.

درباره قاضی زاده هاشمی هم اساسا وزنی ندارد که کناره‌گیری او اهمیتی داشته باشد و چنانچه دست به این کار بزند تقلای ماندن در منصب فعلی تفسیر می‌شود و این پرسش هم به میان می‌آید اگر دولت مرحوم رییس جمهور فقید این قدر محبوب بوده چرا هیچ کس از اعضای ارشد آن در رقابت‌ها باقی نماند؟ سه وزیر را که شورای نگهبان واجد صلاحیت ندانست و معاون او هم کنار کشید!

با این حساب کار دشوار کسانی که نام خود را جبهه انقلاب گذاشته‌اند (و دو چهره انقلابی – پزشکیان و پورمحمدی- را از جبهه انقلاب بیرون می‌دانند) این است که نمی‌دانند کی به نفع کی باید کنار برود اما می‌دانند ماندن آنها به تکرار تجربه سال۹۲ می‌انجامد. چون آنان پایگاه رأی ثابت و مشخصی دارند که بین ۴ نفر توزیع می‌شود اگرچه این امید را دارند که دو نفر از خودشان (قالیباف و جلیلی) به مرحله بعد راه یابند.

تردید بر سر کنار رفتن سه نفر از چهار نفر به سود یکی به این خاطر هم هست که اگر قرار باشد از ۴ نفر یکی باقی بماند بعید نیست پورمحمدی هم متقابلا تصمیم بگیرد به سود پزشکیان کنار برود در حالی که در وضعیت فعلی بخشی از آرای مقابل ولو کم به او تعلق می‌گیرد.

شما جای جلیلی چرا به نفع قالیباف کنار بروید در حالی که امیر حسین ثابیت در مجلس در جبهه مقابل قالیباف است و اساسا جلیلی روش و مشی دیگری دارد و اگر قالیباف رییس جمهور شود سایه‌بازی را هم باید بگذارد کنار و ۴ سال دیگر هم بختی نخواهد داشت.

یا شما جای قالیباف چرا به سود جلیلی بروید در حالی که نزدیک ترین فرد به او حاضر نشد به ریاست او در مجلس رای بدهد و برای کاهش آرای او در مجلس کوشید؟

شما جای قاضی زاده هاشمی. چرا باید به نفع یکی از این دو بروید کنار. در حالی که تنها عضو ارشد دولت مرحوم رییسی است که اجازه یافته در رقابت ها شرکت کند و در تمام برنامه ها سیاه پوشیده تا به مخاطب بگوید ادامه دهنده راه رییسی من ام و این اواخر به دنبال جذب احمدی نژادی هاست چه با ستایش دولت او و چه حمایت مشاور فرهنگی او (مهدی کلهر) و بعید نیست در مناظره آخر چند حرکت احمدی نژادی هم از او سر بزند اگرچه تقلید او کار هر کسی نیست.

یا اگر جای علیرضا زاکانی باشید… نه، خدا نکند نه ما و نه شما جای او باشیم! با این حال اگر بماند موقعیت آینده خود در شهرداری تهران را به مخاطره انداخته و اگر کنار برود به سود آن نامزد نیست و همه به یاد قول او می‌افتند و آن وقت “طلا”یی که وعده داده بود چه می‌شود؟! فارغ از هر نتیجه شاید بهتر باشد نوبت بعد اصول‌گرایی ایرانی نام خود را تغییر دهد چون مگر می‌شود اصول آدم این قدر سیال باشد؟

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.